سفارش تبلیغ
صبا ویژن
SoSKeSTaNe MaN ♥ღ♫ANDY♫ღ♥

سه شنبه 84/11/4 ::  ساعت 12:38 عصر


چرا بابا آپ می کنم .من مثلا دارم درس می خونم !(برید حال کنید یه رفیق باکلاس داریدها!) اگه بدونید نوشتن این اراجیف برای پست الان چقدر وقتم رو گرفت! انقدر زیاد هم نوشتم که برای یه ماهتون باشه . هی غر غر نکنید.

می خوام یه نگاهی به تحول آدما بندازیم! خوب مد و تیپ یه مسئله خیلی مهم توی زندگیه آماست. و هر زمون یه تیپ خاصی رو می پسنده و نکته جالب اینه که هیچکس نگاه نمی کنه که این مد جدید درست نقطه مخالف تیپ قبلی ایه که خودشون داشتند! از هر کسی که می پرسیم چه تیپی رو می پسندی می گه ساده چون همیشه مده! اما همین تیپ ساده هم همیشه عوض میشه! امروز در مورد همین موضوع با زهره حرف زدم! می خوام از اونجایی که سن من اجازه می ده و حافظه ام یاری می کنه بگم!(چه با کلاس شدم ها!) خوب من یادمه اون اول اولا که خانوم کوچولو خیلی خیلی کوچولو بود خانوم بزرگا اغلب چادر سر می کردند و به یه آدم مانتویی می گفتن قرطی! اونم چه چادر هایی! چادر با گلهای گنده! یا چادر عربی!  تازه تیپ اون خانوم قرطیها هم کلی خنده و حرف داره! مانتو هاشون بلند بود که دم آستین و پشت کمرش حسابی چین خورده بود! این نوع مانتو مدتی ادامه داشت و از رنگهای زیبایی مثل سبز لجنی ، جیگری ، آخ آخ آخ بنفش بادمجونی و رنگهایی از این خانواده بودند! یه جفت اپل هم سر شونه هاشون بود که می شدند مثل شیر فرهاد.وضع موهاشون خیلی ضایع بود! مقنعه چونه دار! موهاشون هم فکولی بیرون بود! اونهایی که موهاشون بلند بود با یه کلیبس گنده موهاشونو می بستند! آخ چه باحال بودند.فکرشو بکنین اون روزا متاهل ها هم اصلاح نمی کردند چه برسه به مجردا! همه سیبیلو! اگه روسری سر می کردند که دیگه افتضاح تر! روسریهای پلنگی! هفت رنگ! ای ول !چی می شدند! کفشها که دیگه هیچی! این خانوما کفش می پوشیدند پاشنه اش مثل میخ! من همیشه تعجب می کردم چرا زمین نمی خورند. تازه ما کوچولو ها هم به کفش پاشنه دار می گفتیم کفش تق تقی!کفشها همه پاشنه دار و پاشنه ها به اندازه ای باریک و بلند بود که اگه یه باد می اومد پخش زمین می شدند! تازه اینا خوش تیپا بودند! دماغها رو بگو! همه مثل شیر سماور! عینک دودی ها اندازه آینه بغل کامیون .خلاصه همه تیریپا جوات بود! هی بچه نخند !

آقایون که تیپشون ضایع تر بود! پیرهن پیچ اسکن بنفش با شلوار خمره ایه 16 پیله! پیرهنها فقط دو تا دکمه داشت بالاییها یا کنده شده بودند یا بازمی ذاشتند.هر چی هم آویزون تر بود با کلاس تر بود.! وضع موها که افتضاحتر بود! آقایون فکلی می زدن بالا!همه موها فر با یه عالمه پشت مو و اگه می خواستن خیلی خوش تیپ بشند چند تا چتری هم می ریختند توی پیشونیشون! وای بعضی وقتا هم عشوه خرکی می اومدند! دیگه معرکه می شدند!همه هم سیبیلو اون هم از نوع سیبیل چنگیز جان!ماشین هم خیلی هنر می کردند یه پیکان داشتند. سرگرمیشون هم سر کوچه وایسادن و متلک انداختن به دختر مردم. صداشون هم مثل اگزوز موتور گازی بود.انواع متلکها هم اینا بود. یا می گفتن عروس مامانم می شی! خوشگله! ماشاللا. ولی بیشترین کاربرد رو پیس پیس داشت . برای جلب کردن توجه خانومه و بعد از اون چشمک! یه چشمکی می زدند که کمپلت یه طرف بدنشون کج می شد .اونایی هم که از شهرستان می اومدند تهران می رفتند میدون توپخونه و کنار یه موتور می ایستادند و عکس می انداختند! بعد عکس رو می فرستادند برای خانواده شون! اونا هم فکر می کردند پسر کاکل زریشون موتور خریده توپ!(البته اون موتوره مخصوص همین کار هستند! فکر کنم الان رنگ موتوره شده سبز!)

این مال سالهای هفتاد تا هفتاد و پنج بود. حالا یه کم جلوتر تغییرات رو ببینین!مانتوی خانومها یه کم جمع و جور شده بود. چینهاش کمتر بود . یه کم هم کوتاه شده بود . یه مدت هم کلوش مد شده بود. رنگهاش هم تو مایه های قهوه ای و دارچینی و اینا. روسری ها گلبهی! همون نارنجیه یواش . دیگه کسی هفت رنگ نمی پوشید یه رنگ ثابت مثلا یکی از همون هفتا رنگ رو انتخاب می کردند!فکل گذاشتن هم تبدیل شد به فرق باز کردن و به طرز صافی می چسبید به پوست سر! دقیقا حالت پیرزنها که یه سنجاق قفلی هم زیر گلوشون می زنند و کلیدشون رو هم به گوشه روسریشون می بندند! کفشا لژ دار و گنده شده بود . شلوارها لی و تنگ شده بود . مثلا رپ و هوی مد شده بود.و با کلی عشق می نوشتند RAP! عینک دودیها خیلی ریز و کوچیک! بچه های خیلی بد و دریده ابرو بر می داشتن اما رنگ موها هنوز مشکی بود!

آقایون یا پیکان صفر داشتند یا مثلا یه پراید زیر پاشون بود که خیلی سوسول حساب می شدند! اون کفش نوک تیزها جای خودشونو به کتونی های رنگارنگ داد . تفریحشون شده بود فیلمهای ممنوع دیدن و مزاحم تلفنی شدن . الو ... ببخشید می تونم چند لحظه وقتتو بگیرم. یا الو منزل فلانی؟ اوا چرا اشتباه گرفتم؟ خوب نمی شه شما به جای فلانی باشین؟ بچه مثبتها هم خر خونی می کردن واسه دانشگاه! دکمه لباسها هم کامل از بین رفت! چون تی شرت مد شد! تن صداها هم کمی نرمال شد.ریش سیبیل هم شد ستاری و پورفسوری! یا کمپلت می زدند.

حالا یه کم جلوتر:

مانتوها اکثرا مشکی و کوتاه. کم کم شالهای مختلف هم مد شد . تفریح الکی خندیدن و راه رفتن تو خیابون و آمار دادن به بقال و چقال و قصاب و انواع مشاغل. ابروها برداشته . سیبیلها ریخته. موها تن تنی یا همون سیخ سیخی از زیر شال یا رویری می زد بیرون و اگه یه جا چند تا آق پسر ژیگولو دیده می شد انقدر کلشونو تکون می دادند تا روسریه بی افته و خیالشون راحت شه . دانشگاه رفتن هم کلی کلاس شده بود . حرف زدنها هم همه در مورد پسرای کلاس یا استادای جوون.دماغها همه عمل کرده. گوشی موبایل هر چی کوچیکتر با کلاس تر.هر کی هم بهشون چیزی می گفت فکر می کردن از همه خوشگلترند!

پسرا لباسها تنگ . به زور می رند توش. سینه ها هم که مثل هرکول! این پودرهای بدن سازی عجب معجزه ای می کنه . تفریح سیگار کشیدن و توی چت چرخیدن . هر روز با یه دختر قرار گذاشتن . خونه مجردی هم که حسابی مد شده بود. ریش یه خط باریک . ابروها هم تر تمیز . ریمل و فر مژه و این چیزا هم که تو کیفشون بود . سرگرمیشون هم دادن sms و خندیدن! کارشون هم معمولا یا توی سیستم بستن برا ماشین یا قطعات کامپیوتر جمع کردن!

حالا امروزیها!

مانتوش به طرز فجیعی کوتاه و تنگ و به طوری که اگه آلبالو رو با هسته بخوره همه می فهمند. یا صورتی یا زرد یا نارنجی . سبز هم گاهی می پوشه .شلوارش تا زانو! چه هوا سرد باشه چه گرم.کفشش اگه تابستون باشه نوک تیز و به طرز فجیعی پاشنه نازک.اگه زمستون باشه پاشنه دار و بلند و به قول خودش بوت! روسری سه سانت.عینکش تمام صورتشو می گیره! کیفش هم به اندازه جا شدن یه موبایل و چند قلم لوازم آرایشی!ابروهاشو از وسط تیغ زده و بقیه اش رو به تشخیص خودش تا اون بالا کجکی رفته! دقیقا مدل برو بچه های مغول!موهاش رنگارنگ . بر اساس رنگ کفش و مانتو ست می شه. دماغش سر بالا و عملی. گونه کاشته. چشمهاشو عمل کرده و مورب کرده کشیده به طرف بالا . انواع و اقسام ساکشن رو برای شکم انجام داده . چند روز یه بار هم یا وقت دکتر لاغری داره یا باید به دکتر پوستش سر بزنه! فردا شب با خسرو و تیرداد قراره برند مهمونی خونه فرشید.عشقش هم رفتن به کنسرت کامران و هومن تو دوبی .  کارشون هم کشف بلوتوثهای جدید و هر هر کردن. (کسی یه بلوتوث توپ نداره؟)

پسره لباسش انقدر کوتاه شده که اگه یه کم دولا شه چیز می شه ... خب نباید دولا شه. شلوارش داره از پاش می افته . یه عالمه هم جک و جونور پشت و جلوی شلوارش کشیده شده . موهاش یا تن تنی یا میکروبی یا تیفوسی یا هم مدلهای دیگه! سیبیل که هیچی ریش هم فقط زیر چونه! اگه بلند بشه می زارنش توی یه حلقه . اگه رنگ بشه بهتره . مخصوصا شرابی! ازدواج رو خز می دونه . با اکس و این چیزا حال می کنه . موقع رانندگی با الگانسش صندلی رو می خوابونه و یه پاشو از پنجره ماشین می ده بیرون با دو تا انگشت فرمون رو نگه می داره با یه پا هم گاز و کلاج و ترمز رو! حروم حلالش نکنیم! شاید ماشینش اوتومات باشه .از کجا معلوم؟!. دخترا هم که مثل مور و ملخ تو دست و پاشند و آی می تیغنش!

نتایج اخلاقی!

به علت طولانی شدن بحث نتیجه گیری رو به عهده خودتون می ذارم!

مسائل روز:

مثل مور و ملخ ریختند تو خیابون. از خونه که اومدی بیرون اگه کمربند شلوارتم نبسته باشی خفتت می کنن! پس شلوار کشی بپوش!

چند روز دیگه براتون یه سورپریز دارم!


 نویسنده: فروهان

نظرات دیگران


یکشنبه 84/11/2 ::  ساعت 4:22 عصر


اول جا داره از فربد عزیز تشکر در کنم که به من موضوع داد . من از طرف خودم و همه تماشاچیان مشتاق به فوتبال از تو می تشکرم!

خوب قراره در مورد چاقی که بعد از دستشویی مهمترین معضل قرن هستش حرف بزنیم ! البته بعد از تفکر فراوان یه موضوعی گیر اورده بودم اما دیدم دوستم لطف کرده و موضوع داده اون یکی رو گذاشتم برای بعدا!( اه چقدر مودب شدم! حالم بهم خورد!)

شاعر در رابطه با این معضل می گه :
تا توانی غذا به دست آور رژیم گرفتن هنر نمی باشد !

البته شاعره این شعر خیلی هم شاعر نبوده چون که اصلا وزن شعر رو در نظر نگرفته! شاعر توصیه به چاق شدن داره! حالا چرا؟ چونکه :

1-احتمالا خود شاعر چاق بوده! دلش می خواسته تصور مردم رو در مورد چاقی مثبت کنه!

2-احتمالا شاعر لاغر استخوونی بوده ! و چون نمی خواسته زشت بمونه لاغری رو دوس نمی داشته !

3-احتمالا زن شاعر چاق بوده و چون همش دنبال درمان چاقی بوده هی خرج میذاشته رو دست شاعر و شاعر برای جلوگیری از خرجهای اضافه زندگیش این شعر رو گفته!

خوب بقیه احتمالات به ما مربوط نمی شه . یه سری مسایل خصوصی توی زندگیه شاعر وجود داشته که این شعر رو گفته دیگه!

-طبقه بندی آدمها !

آدمها از لحاظ جسمانی چند دسته اند یا لاغرند یا نیستند . اگه لاغر باشند یا زشتند یا مانکنند . اگه لاغر نباشند یا چاقند یا نیستند . اگه چاق نباشند که جزء همون دسته قبلی بودند که اشتباهی اومدند اینور اگه چاق باشند که بد بختند دیگه! اگه پسر باشند که رفتند زیبایی اندام و بدنشونو قلمبه سلمبه کردند اگه دختر باشند چه مصیبتی! وای وای وای !

-راههای چاق شدن!

نه اینکه همه آدمهای دور و بر ما همه مانکن و لاغر هستند من می خوام یه سری روش برای چاق شدن آدمها بهتون بگم!چاق شدن بر عکس لاغر شدن راههای زیادی داره!

اول اینکه می تونید دور از جونتون مثل خرس بخورید!اگه مهمونی بودید موقع پهن کردن سفره پاشید برید توی آشپزخونه و به بهونه اینکه می خواهید به صاحبخونه کمک کنید مشغول کشیدن غذا بشید و هی یواشکی از اون غذاها بخورید! مخصوصا ته دیگ قابلمه رو . اگه دیدی که چرب نیست حتما چهار تا قاشق روغن بریزید توش چون تاثیر خیلی مهمی توی میزان چاقی داره! بعد هم که رفتید سر سفره شروع کنید . مواظب باشید برای اینکه خوردنتون خیلی به چشم نیاد اول یه کفگیر غذا بکشین . چون اول سفره همه به مهمون توجه می کنند بعد که سرشون گرم شد حتما هفت تا کفگیر دیگه رو بکشید . سالاد! سالاد یادتون نره! با سس فراوان . البته برای امین و فارس که سس دوست ندارند این روش کار ساز نیست ولی بقیه آدمها می تونن این کار رو بکنند . الان هم که ماشالا انواع و اقسام سس اومده! خوش اومده! سس فرانسوی؛ آلمانی، روسی ، آدیسا بابایی،آنگولایی سس هزار جزیره ، هزار و پونصد جزیره ، دو هزار جزیره البته جدیدا سسهای رژیمی هم اومده که حتما دقت کنید یه وقت خدایی نکرده از اونا نخرید! می تونید دوباره سر سفره به اون ته دیگ چربها حمله کنین! و لطفا به هیچکس دیگه ای هم مهلت ندید . چون چاقی یه فعالیت رو کم کنیه که حتما باید پوزه دختر نرگس خانوم رو بزنی! حتما به همراه غذا قلپ قلپ نوشابه بخورید حتما سه تا لیوان رو بخورید اگه نوشابه سر سفره نبود می تونید از دوغ یا آب هم استفاده کنید و حتما غذاتون رو با ولع بخورید چون چاقتر می شید!

اگه یه وقت خدایی نکرده مهمون اومد خونتون هیچ کاری نمی تونید بکنید مگه اینکه موقع پخت غذا هی ناخنک بزنید! آی حال می ده ! وقتی سر سفره هم بودید مدام بخورید و به مهمونا بگید من می خورم که شما هم روتون بشه بخورید!و حتما باز هم همون روشهای بالا رو استفاده کنید!

اگه یه وقت رفتید رستوران به این روشها توجه کنید . چون اونجا پای پولتون در میونه روشها باید فرق فوکوله! می تونید برید سلطان سنتر چون هم ارزونه هم حسابی سس می خورید ! وقتی سفارش غذا رو دادید حتما یه سری به پیش غذاها بزنید . توی ردیف پیش غذاها حتما هول بزنین که اونهایی که سس بیشتری داره رو بردارید تا جایی هم که می تونید توی بشقابتون بچپونین! مثلا سالاد ماکارونی رو حتما بردارید اما قارچ نه چون قارچ خاصیت چاقی نداره سس هم که نداره فقط بشقابتون رو پر می کنه و اجازه نمی ده بقیه دسر های سس دار رو بخورید!سالاد کلم با کشمش رو هم بردارید مهم نیست که سالاد شیرین دوست نمی دارید مهم اینه که اون هم سسش زیاده! نوشابه فراموش نشه . جند تا لیوان!

هر وقت با دوستاتون رفتید بیرون ( دختر و پسر فرق نداره اما دخترا با پسرا و پسرا با دخترا برند بیرون بهتره! من بیشتر دوس می دارم!) حتما توی کافی شاپ بستنی بخورید مخصوصا بسکین روبینز! خوب درسته که تلفظش سخته اما چند بار که بخورید عادت می کنین! میزان بستنی اش خیلی زیاده . حتما چاق می شین . توی خیابون هم هی فرت فرت چیز میز بخورین . امروزه هم که هی ایستگاه شکم توی خیابونها گذاشتند . ذرت و پیراشکی و سموسه و .... همه برای آسایش و پیشرفت شما در چاقیه دیگه! فکر کرده بودین برای کسب در آمدشونه؟ نه بابا! سعی کن همیشه نیمه پر لیوان رو ببینی و مثبت اندیش باشی!

-راههای لاغر شدن!

خوب حالا که خوبه خوب چاق شدین می خوام راههای لاغری رو بهتون یاد بدم . آدمهایی که چاق شدند دو نوع راه بیشتر ندارند یا اینکه بمیرند یا اینکه به درمان چاقیشون بپردازند!

یکی از راههای لاغر شدن غذا نخوردنه! دیگه نباید چیزی بخوری حتی آب! این راه خیلی مناسب و کم خرجه اما خوب آخرش به اون راه اولیه ختم می شه یعنی اینکه می میری!

یکی دیگه از راهها رفتن پیشه انواع دکترهای تغذیه است! مثلا دکتر مظاهری!( پول تبلیغ ازش گرفتم!) توی این روش می تونی بخوری همه چیز می خوری اما به میزان کافی! تازه یه کتاب هم داره که یه عالمه عکس آدمهای گامبو رو توش کشیده! که لاغر شدند! اعتماد به نفست می ره بالا که شاید تو هم مثل این جونورا بتونی لاغر شی اما خوب بعد از رسیدن به وزن دلخواه گه رژیم رو ول کنی دوباره همون آدم چاقه قدیم می شی که هیشکی دوستش نداره! البته این دکترها و رژیم گرفتنها یه جور کلاس گذاشتن شده مثلا دختره داره از لاغری می میره ها! اما دو تا لقمه بیشتر نمی خوره وقتی بهش تعارف می کنی با کلی عشوه می گه من رژیم دارم بیشتر بخورم هیکلم به هم می خوره!

یکی دیگه از راههای لاغر شدن انجام عمل ساکشن هستش ! این روش خیلی خیلی خوبه اما یه کوچولو مشکل داره اول اینکه بعد از یه سال به طرز فجیعی چاق می شید دوم اینکه احتمالا زیر عمل می میرید که باز برگشتیم به همون روش اول!(دیدید چه مشکل کوچولویی بود؟)

خوب حالا فهمیدیم که راه لاغر شدن فقط مردنه! خوب آدم گامبوها ما شما رو حلال می کنیم . به سلامت!

یک خاطره ( به جای نتیجه گیری )

اون موقع که راهنمایی می رفتیم سارا با یه پسره دوس شده بود بعد می اومد خاطراتشو برامون تعریف می کرد یه بار با هم رفته بودند کافی شاپ میگفت پسره بهم گفت چی می خوری من هم می خواستم جلوش کلاس بذارم گفتم من نوشیدنی گرم می خورم! بعد گفتم مثلا سان شاین میخورم!!!

لطیفه های درشت مرشت!

یارو داشته نوار نوحه گوش می داده می زنه آخر نوار ببینه شام می دند یا نه!

در محضر سخنان نغز !

به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستی شمعی روشن کن!

پاورقی !

به قول آرش مگه اینجا موبایله که هی تند تند می گید آپ کن؟( آرش درست گفتم؟)


 نویسنده: فروهان

نظرات دیگران


<      1   2   3   4   5   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ