سفارش تبلیغ
صبا ویژن
SoSKeSTaNe MaN ♥ღ♫ANDY♫ღ♥

جمعه 85/3/26 ::  ساعت 1:32 عصر


 قصه از اونجا شروع شد که کامپیوتر ویروس گرفت...ویروسش کار خاصی نمیکرد ها فقط گند می زد به سیستمت همین...اقا ما هم دست به کار شدیم...حالا خوشبختانه رایتر دستم بود...گفتم خب اطلاعاتی رو که می خوام میریزم رو سی دی بعدشم فرمت می کنم و ویندوزو عوض میکنم و یه حالی به سیستم میدم...برنامه ها و عکسارو () و چیزایی که می خواستم رو ریختم رو سیدی(عزیزم منظورم سی دیه ...انقدر گیر نده)....خلاصه نتیجه زحمات چند سالمونو فرمت کردیم رفت...شروع کردیم ویندوز ریختن...ریختیمو ریختیمو ریختیم ...تا اینکه ویندزه اومد بالا...خلاصه همه چی داشت به خوبی و خوشی میگذشت تا اینکه نوبت رسید به کارت گرافیک...دکمه سی دی رامو زدم سی دی رام باز شد سی دی و گذاشتم تو دوباره دکمرو فشار دادم...ولی سی دی نرفت تو ...دوباره زدم ولی بازم نرفت تو ...نگران شدم.. برای سومین بار فشار دادم این بار رفت تو...ادرسو بهش دادم...و گزینه اینتر رو فشار دادم...۱..۲..۳..شروع کرد به ریختن..۲۵..۲۶..۲۷..همچنان در حال ریختن بود...تا رسید به ۴۷ ...ناگهان کادری باز شد ...کادری که حامل پیغام خطاایی بود...ارور: یکی از فایل های سیستمی شما موجود نمی باشد... ناگهان چشمانم سیاهی رفت...زمین دور سرم در گردش بود...دست بردم و سی دی ویندوز دیگری را برداشتم...در سی رام قرار دادم...خسته بودم...دیگر تاب این انتظاردوباره را نداشتم...طاقت دیر رسیدن...دیر نوشتن...وای خدای من...وبلاگم...دوباره شروع شد...دوباره انتظار...ثانیه ها لج کرده بودند...نمی گذشتند...باید سی و شش دقیقه دیگر منتظر می ماندم...و بالاخره گذشت...سی و شش دقیقه ای که متل چند روز گذشت...ویندوز بالا آمد... باورم نمیشد...کارت صدا...مودم..گرافیک...و کامپیوتر که ری استارت شد...یکی دو برنامه مورد نیاز را اجرا کردم...کامپیوتر برای سومین بار ری استارت میشد...کامپیوتر که بالا امد ..هیچ گزینه ای قابل دسترسی نیود...ارور:اکسپلورر شما دارای مشکل میباشد...آه خدای من..نه...دیگر طاقت نداشتم...به جون مادر گشتاسب دیگر طاقت ندارم(با صدای امیتا باچان بخوانید)..اقا خلاصه سرتون درد نیارم تا شب ۳-۴ دفه ای ویندوز عوض کردیم...بلا به نسیت پدراتون یک پدری از ما درو مد...اخرش بلاخره یه ویندوز سالم پیدا کردم..ریختم و ریختم..اه یعنی میشد اینبار بار اخر باشد.. بابا ول کن حال ندارم اینجوری حرف بزنم...خلاصه کارمون که تموم شد..دیدیم عجب ویندوزیه...فقط یه اشکال داشت اونم اینکه انگلیسی بود ویندوزش ..بخاطر همین این چند روز که ان میشدم یا مثل کرو لالا یا با ایما و اشاره و ادا اطوار حرف میزدم...یا انگلیسی مینوشتم...هی هم می خواستم بهروز (به روز خودمون)بکنم ولی مگه میشد(قابل توجه همه عزیزان که هی گیر میدادن چرا بهروز (به روز )نمیکنم)... تا دیروز که یه سیدی از هدا (oonam adame?) و ویندوزمو عوض کردم....بعد حالا که سی دی که برنامه های کامپیوترمو ریختم توشو نیگا کردم دیدم عکسام درست رایت نشدن()من عکسای خودمووووو می خوامممممممممممممممممممممممم عکسای شمال ..وااااااااااااایییییییییییی... عکسای تکیم...حالا مجبورم دوباره پاشم برم شمال..اه.. حالا نا همین یکیو کم داشتیم...واقعا نمی دونم چیکار کنم...نچ نچ نچ اهنگام...خدا این ویروسارو لعنت کنه...الهی خیر نبینن..الهی با یه دختر دوس شن..الهی برن زیر تریلی...اااااااا حرفام چه طولانی شد من می خواسم هنوز حرف بزنم...خب بسه خیلی حرف زدم....خب دیگه بچه ها کاری ندارین؟..من برم ...

بابای

-پاورقی :

-همیشه قبل از اینکه کامپیوتر ویروس نوش جون کنه عکساتونو بریزین رو سی دی

-ههههههه امروز نوشته هام ایکن داشت


 نویسنده: فروهان

نظرات دیگران


یکشنبه 85/3/14 ::  ساعت 10:46 عصر


سلام  خوبین؟

فکر کنم یه یه ماهی هست اپ نکردم.شایدم بیشتر(الان نگین تاریخش هست برو نگاه کن!)

میخوام امروز راجع به جماعت انیمال حرف بزنم.همین جا بگم که ممکنه هیچی از حرفای من متوجه نشین(البته جز دوستای تنبل خودم!) منم عمرا واسه هیچ کدومتون هیچ توضیحی نمیدم!این پست رو تقدیم میکنم به دوستام.......این نظریات کاملا جنبه نظری داره(!!!!یعنی نظر شخص خودمه)

هر ادمی شبیه یه حیوونی یه.

مثلا بعضی ها شبیه موشن!اخی!این موش تمیزا هستن....موش سفیدا که دو تا دندون جلوشون بلند تره.دیدین چه نازن؟چه جوری میخندن چه جوری خمیازه میکشن(الان نگین مگه حیوونا هم خمیازه میکشن!بله!همه حیوونا خمیازه میکشن جز ماهی)ادمایی که مثه موشن مثه موش یه هو میان یهو غیب میشن!به نظر من بعد از گربه ها موش ها سرگرم کننده ترین حیوونان.

بعضی از ادما شبیه خرسن.خرس قطبی یا خرس قهوه ای!بعضی از ادما مثه خرس قطبی سفیدن ولی مثه خرس قهوه ای بد ذاتن!(ها ها ها ها!چه پلیدم من!)توجه کردین خرسا هم مثه سگا اب از لب و لوچه شو در جریانه؟منم توجه نکردم!یه دوستی دارم اسمش رویا کثیفه س!!!(البته خودش میگه اسمش رویا تمیزه س!ولی دروغ میگه.چرک از سر و روش داره میره بالا!کبره بسته!)این دوستم یه عروسکی داشت که خرس بود.از این عروسک فینقیلی ها!یه بار یه جفت دمپایی حموم پاش کرده بود یه زنجیرم داده بود دستش!خیلی ادمیزادی شده بود.(الان نفهمیدین چی شد دیگه؟گفتم که دارم واسه دوستام مینویسم!)

قورباغه ها هم موجودات جالبی ان.البته خودشون نه ادمایی که شبیه قورباغن.اب که سر بالا میره اسم بابا شوور زئوس میفته رو زبونا!!!!!توجه کردین که قورباغه ها چه صدای جالبی دارن!انکر الاصوات لصوت القورباغه!(یه چیزی تو کتاب قران مون بود راجع به خر.همون)اه اه با اون چشای باباغوری(قوری؟) شون.ادم....... میگیره!

و اما میمون ها!نمکه که از سر تا پاشون میریزه!البته نه میمون پشم الو!میمون چالدار!مثه میمونک چی توز!جونم؟؟؟اخی....!خداییش میمونا موجودات جالبین.خیلی شبیه ادمن!خیلی هم با هوش و تیز هستن!ت؟ه؟همون!خیلی دقیق نگاه میکنن.دقتشون بالاس!خیلی هم ظریفن(به دید خواهری!) کوچولوی اتیش پاره میدونی دلش دوست داره!

در مورد کلاغ واستون بگم که....کلاغه میگه غار غار....شاعر میگه قصه ما به سر رفت کلاغه .....ید و در رفت! شاعر خودشه!بی ادب!کی میگه کلاغ نحسه؟هرکی میگه خودشه!حیوون به این نازی....از سرتا پا نازه این قد و قواره این صورت ماه و کی دیده ستاره.......چه ربطی داشت؟حتما یه ربطی داره دیگه!!!!مشکی مشکیه!من که کلاغا رو خیلی میدوستم.هم کلاغا رو هم گربه سیاه هارو.تا چش اونایی که بد اینا رو میگن در اد!

و اما حیوون اخر!روی....!نه!شتر....اخه شتر هم شد حیوون؟والا شتر به تحمل معروفه ولی.....یه بند غر میزنه!نق میزنه.اصلا هم حیوون پایه ای نیست......خیلی هم تابلوئه!امیدوارم که .....چی بهت بگم اخه بشر!شتری دیگه!هرچی بهت بگم کم گفتم!

من از اوان(عوان؟) کودکی یه مشکل گنده فلسفی داشتم!اونم این بود که نمیدونم گوسفند بچه کیه!همیشه فکر میکنم بچه گاوه ولی بعد یادم میاد اون گوساله س!بعد میگفتم خب شاید بچه بزه!ولی اونم که بزغاله میشه!گوسفند همون ببعی یه دیگه.یاد گوسفندم افتادم!البته بچه ها میگن اون ببعی یه ولی من صداش میکنم گوسفند!اخی!من مامان بابای گوسفند و گم کردم!

در پایان خطاب به دوستای عزیزم میگم:..........و خداوند عشق را افرید!!!!

شرمنده اگه هیچی نفهمیدین!

پاورقی :‏

-امروز یه بنده خدایی بابا شد. قدم نو رسیده مبارک...

 

 


 نویسنده: فروهان

نظرات دیگران


<      1   2   3   4   5   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ