قصه از اونجا شروع شد که کامپیوتر ویروس گرفت
...ویروسش کار خاصی نمیکرد ها فقط گند می زد به سیستمت همین...اقا ما هم دست به کار شدیم...حالا خوشبختانه رایتر دستم بود...گفتم خب اطلاعاتی رو که می خوام میریزم رو سی دی بعدشم فرمت می کنم و ویندوزو عوض میکنم و یه حالی به سیستم میدم...برنامه ها و عکسارو (
) و چیزایی که می خواستم رو ریختم رو سیدی(عزیزم منظورم سی دیه ...انقدر گیر نده)....خلاصه نتیجه زحمات چند سالمونو فرمت کردیم رفت...شروع کردیم ویندوز ریختن...ریختیمو ریختیمو ریختیم ...تا اینکه ویندزه اومد بالا...خلاصه همه چی داشت به خوبی و خوشی میگذشت تا اینکه نوبت رسید به کارت گرافیک...دکمه سی دی رامو زدم سی دی رام باز شد سی دی و گذاشتم تو دوباره دکمرو فشار دادم...ولی سی دی نرفت تو ...دوباره زدم ولی بازم نرفت تو ...نگران شدم.. برای سومین بار فشار دادم این بار رفت تو...ادرسو بهش دادم...و گزینه اینتر رو فشار دادم...۱..۲..۳..شروع کرد به ریختن..۲۵..۲۶..۲۷..همچنان در حال ریختن بود...تا رسید به ۴۷ ...ناگهان کادری باز شد ...کادری که حامل پیغام خطاایی بود...ارور: یکی از فایل های سیستمی شما موجود نمی باشد... ناگهان چشمانم سیاهی رفت...زمین دور سرم در گردش بود...دست بردم و سی دی ویندوز دیگری را برداشتم...در سی رام قرار دادم...خسته بودم...دیگر تاب این انتظاردوباره را نداشتم...طاقت دیر رسیدن...دیر نوشتن...وای خدای من...وبلاگم...دوباره شروع شد...دوباره انتظار...ثانیه ها لج کرده بودند...نمی گذشتند...باید سی و شش دقیقه دیگر منتظر می ماندم...و بالاخره گذشت...سی و شش دقیقه ای که متل چند روز گذشت...ویندوز بالا آمد... باورم نمیشد...کارت صدا...مودم..گرافیک...و کامپیوتر که ری استارت شد...یکی دو برنامه مورد نیاز را اجرا کردم...کامپیوتر برای سومین بار ری استارت میشد...کامپیوتر که بالا امد ..هیچ گزینه ای قابل دسترسی نیود...ارور:اکسپلورر شما دارای مشکل میباشد...آه خدای من..نه...دیگر طاقت نداشتم...به جون مادر گشتاسب دیگر طاقت ندارم(با صدای امیتا باچان بخوانید)..اقا خلاصه سرتون درد نیارم تا شب ۳-۴ دفه ای ویندوز عوض کردیم...بلا به نسیت پدراتون یک پدری از ما درو مد...اخرش بلاخره یه ویندوز سالم پیدا کردم..ریختم و ریختم..اه یعنی میشد اینبار بار اخر باشد
.. بابا ول کن حال ندارم اینجوری حرف بزنم...خلاصه کارمون که تموم شد..دیدیم عجب ویندوزیه...فقط یه اشکال داشت اونم اینکه انگلیسی بود ویندوزش ..بخاطر همین این چند روز که ان میشدم یا مثل کرو لالا یا با ایما و اشاره و ادا اطوار حرف میزدم...یا انگلیسی مینوشتم...هی هم می خواستم بهروز (به روز خودمون)بکنم ولی مگه میشد(قابل توجه همه عزیزان که هی گیر میدادن چرا بهروز (به روز )نمیکنم)... تا دیروز که یه سیدی از هدا (oonam adame?) و ویندوزمو عوض کردم....بعد حالا که سی دی که برنامه های کامپیوترمو ریختم توشو نیگا کردم دیدم عکسام درست رایت نشدن(
)من عکسای خودمووووو می خوامممممممممممممممممممممممم عکسای شمال ..وااااااااااااایییییییییییی
... عکسای تکیم
...
حالا مجبورم دوباره پاشم برم شمال..اه.. حالا نا همین یکیو کم داشتیم...واقعا نمی دونم چیکار کنم...نچ نچ نچ اهنگام...خدا این ویروسارو لعنت کنه...الهی خیر نبینن..الهی با یه دختر دوس شن..الهی برن زیر تریلی...اااااااا حرفام چه طولانی شد من می خواسم هنوز حرف بزنم...خب بسه خیلی حرف زدم....خب دیگه بچه ها کاری ندارین؟..من برم ...
بابای
-پاورقی :
-همیشه قبل از اینکه کامپیوتر ویروس نوش جون کنه عکساتونو بریزین رو سی دی
-ههههههه امروز نوشته هام ایکن داشت