خوب خوب ؛ دستت واقعاْ درد نکنه ! چون اين داستان نيست .. درس بزرگيه تو زندگيم .. باور ميکني من از اين داستان درس ميگيرم .. خودم رو گذاشتم جاي پوريا .. به خاطر همين هم بود که همش اصرار داشتم که زود زود داستانت رو بنويسي .. اما امروز درس گرفتم که بايد صبر کنم ! صبر کنم و تحمل ؛تا خودت هر وقت دوست داشتي ادامه داستان رو بگي برام..ميدونم که تايپ کردن سخته .. خداييش کلي انرژي آدم رو از بين ميبره.و تو انرژي خودت رو به ما منتقل ميکني . و من دوست دارم ارزش کارت رو ؛ و محبتي که داري به ما ميکني کم نکني .. ميدوني منظورم چيه ؟ منظورم ..::شک::.. هيچ وقت تو کارت شک نکن .. به خاطر کامنت ها از کارت کم نکن .. من هم از تک تک جمله ها لذت ميبرم..داستان شده برام يه الگو ..منتظر ادامه داستان هستم ..موفق باشي ...