ابرها مي گريند تا پشت پايت را خيس کنند... من انتظار را حس مي کنم.... صبر را ياد گرفته ام.... از باغچه کوچکمان زير آفتاب تابستان.... براي روزي که اندوه آسمان از.... آتش عشق افروخته اش باران بياورد.... زيبا و عالي بود... ممنون مهربون... اميدوارم موفق باشي... به من هم سر بزن...